
به گزارش سراج24،میلاد اکبرنژاد نویسنده و کارگردان تئاتر که در سال 95 با نمایش «فاوست» به صحنه فجر رفت و از سوی سعید اسدی نیز به عنوان مدیر بخش مسابقه نمایشنامه نویسی سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فجر انتخاب شد، مباحثی را به مناسبت سال جدید به عنوان مطالبات خود در عرصه تئاتر با ما درمیان گذاشت.
*آقای اکبرنژاد در ارتباط با برنامههای آتی خود صحبت کنید
البته هنوز خیلی مشخص نیست که کار تئاتری برای سال 96 داشته باشم یا خیر، چند کار در ذهنم است چند فیلمنامه هم در نظر دارم که اگر بخواهم اولویت بندی کنم شاید کار فیلم کوتاه را برای سال جدید انتخاب کنم بنابراین هنوز کار مشخصی ندارم.
*به نظر شما در ابتدای سال جدید چه چیزهایی را به عنوان جامعه تئاتری باید مدنظر داشته باشیم؟
چند نکته در این رابطه وجود دارد ما هر سال در ابتدای برآمدن سال نو مروری باید با خود داشته باشیم بخشی از این مرور مربوط به اجرا کنندگان تئاتر است. یک بخش فنی ـ تئوریک که پس زمینه کار میشود من گمان میکنم ما منظور اهالی تئاتر است، هر سال بعد از دعای تحویل سال باید این پرسش بنیادین را از خود بپرسیم و مکرر بگوییم که تئاتر چیست و پاسخی که به این سوال خود میدهیم قطعا نه تنها یک سال نورا میسازد بلکه حتی کنشها و واکنشهای خارج از صحنه و تالار تئاتر را هم برای ما تعیین میکند.
*این پرسش چه تأثیری میتواند بر کارهای آتی تئاتریها داشته باشد؟
این پرسش نوع زیستن ما، مواجه ما با مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را مشخص میکند.چرا که ظاهرا بیشتر اهالی تئاتر این پرسش را دهه شصت یا هفتاد از خود پرسیدهاند و با همان پاسخ قدیم خود جلو میروند و احوالات را نو نکردهاند درحالیکه سال به سال باید پرسش و پاسخهای ما نو شود.
نکته دوم این است که وقتی ما از خودمان میپرسیم تئاتر چیست، باید ببینیم نسبت تئاتر با احوالات شخصی و جوی کشورمان مشخص شود. در طول تاریخ تئاتر یا حداقل اگر نگوییم در طول تاریخ، به لحاظ خاستگاه و نقطه عظیمت مسائل به شدت به هم آمیخته شده و با وضعیت فردی و اجتماعی و نگاههای عمومی در حوزههای مختلف گره خورده است.
بنابراین به نظر من این ویژگی یا مأموریت هرگز از تئاتر رخت برنبسته و به ویژه در زمانهای که تئاتر ورزی مهمتر از تئاتر کار کردن است. تئاترورزی البته واژه ساختگی من است به معنای زیستن تئاتر یا اندیشه تئاتر اما تئاتر کار کردن یعنی اجرا ، نوشتن و مجموعه این کارها.
تئاتر ورزی مهمتر از تئاتر کار کردن است. تئاترورزی البته واژه ساختگی من است به معنای زیستن تئاتر یا اندیشه تئاتر اما تئاتر کار کردن یعنی اجرا ، نوشتن و مجموعه این کارها
در نهایت ما هر سال فرصتی برای اجرا داریم و با توجه به محدودیتهای
سخت افزاری و مشکلات دیگر نوع زیست تئاتریمان به گمانم بر هر چیز ارجحیت دارد به قول فروغ فرخزاد اکثر شاعران وقتی شعر میگویند فقط شاعر هستند امیدوارم ما از این دسته نباشیم که فقط وقتی تئاتر کار میکنیم، تئاترورزی کنیم.
*چه صحبتی با متولیان تئاتر دارید؟ نقاط ضعفی که در این عرصه احساس میکنید چیست؟
در اینجا چند نکته حائز اهمیت است یکی تهیه و تدارک یا حداقل کلنگ زنی سخت افزاری چرا که ما واقعا به سالن تئاتر نیاز داریم. هیچ تئاتری بدون سالن ممکن نیست هرگز نباید دلمان را به این هشتاد ـنود سالن موجود در تهران خوش کنیم برای اینکه یک بخش کوچکی از این سالنها به واقع سالن تئاتر هستند و برای تئاتر مناسباند.
به زعم خود هشدار میدهم که وضعیت سالنهای تئاتری در تهران شبیه خطری چون زلزله یا سایر آسیبهای طبیعی است که کل تهران را تهدید میکند ما روی یک بمب ساعتی نشستیم و در حوزه کارهای تئاتری هم اجراها همینطور است یعنی نمایشها روی یک بمب ساعتی در حال اجرا هستند و خدایی نکرده اگر یک اتفاقی برای فردی بیافتد، دیگر مثل پلاسکو نیست که یک طوری جمع شود و اگر کسی هم عذرخواهی نکرد لااقل مردم همدلی کنند، در این اتفاقات اهالی تئاتر صدمه جدی میبینند و باید مراقب بود.
وضعیت سالنهای تئاتری در تهران شبیه خطری چون زلزله یا سایر آسیبهای طبیعی است که کل تهران را تهدید میکند
ما هم باید مثل سالنهای کتابخانه و سایر مکانها به سالنهای تئاتری خود افتخار کنیم متأسفانه در تئاتر کم گذاشتیم. نکته دیگر بحثی که مدتها است که راه افتاده درباره تئاتر خصوصی واقعیت این است که هیچکس نمیتواند حدود و ثغور آن را مشخص کند که منظور از این تئاتر خصوصی چیست از یک طرف عدهای با استفاده از این مفهوم امکانات تئاتر کشور را در اختیار دارند و دیگران را محروم میکنند و از سوی دیگر دولت و دولتها اساسا با استفاده از این مفهوم مسئولیت و مقبولیت خود را در قبال تئاتر کنار میگذارند و این بار را از شانه خود برمیدارند و میگویند که ما در راستای خصوصی سازی کارهایی را انجام میدهیم اما خصوصی سازی اگر واژه درستی باشد در تئاتر از اساس با اقتصاد و سایر حوزهها متفاوت است.
حتی خصوصی سازی هم نمیتواند مسئولیت و مأموریت دولت را خط بطلان بکشد. به گمانم باید تکلیف این امر را در سال 96 لااقل به لحاظ تئوریک مشخص کرد و اگر مسئولان خودشان هم بلد نیستند لااقل از کارشناسان فن سوال کنند.
*در رابطه با ممیزی تئاترها نظرتان چیست؟
البته من خیلی مطلق به مسائل و طیفهای سیاسی در مقوله فرهنگ معتقد نیستم ما نیاز به نظریه پردازی در این زمینه داریم آدم باسواد در این عرصه کم داریم. تکلیف خطوط قرمز در عرصه تئاتر هم باید مشخص شود اینکه به سلیقه یک عده برخی اجراها حتی قادر نباشند یک کلمه غیر متعارف را به کار ببرند و یک عده تئاترها تقریبا تا انتهای مرزهای ممیزی را طی کنند، به نظرم در شأن حوزه نظارت نیست باید تکلیف با کلمات مشخص شود.
ما در حوزههای میانی مدیریتی گرفتاریهایی داریم که مرتبط با بخشهای بالایی مدیران هم نمیشود. نکته دیگر درباره وضعیت مالی است باید تکلیف در این عرضه هم روشن شود آیا میخواهند در این زمینه همراهی کنند با تئاتر یا خیر، تکلیف چیست و کته دیگر روشن کردن تکلیف ارزش گذاری بر اساس کیفیت یک اثر در سازماندهی، سازوارگی و ارزشهای درون ساختاری است یا فروش؟ این قصه به شدت جدی است و احتیاج به نظریه پردازی فرهنگی دارد.
*نکته پایانی؟
به نظرم نکته آخر درباره وضعیت سالنها بگویم که سالنها و مدیران سالنهای نیمه خصوصی ـ نیمه دولتی تکلیفشان را مشخص کنند که میخواهند یک جهان بینی معین و استراتژی مشخص را اجرا کنند یا به مثابه یک بنگاه معاملات ملکی عمل کنند یعنی سالنهایشان را به یک گروهی اجاره بدهند.
*ممنون از صحبتهایتان. سال خوبی برایتان آرزومندیم.
من هم از شما متشکرم و برای همه مردم و علاقه مندان به هنر و فرهنگ آرزوی سلامتی در سال جدید دارم.
منبع:فارس